سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تخت جمشید
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  •  Atom 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • سلام به همه بازدیدکننده های محترم وبلاگ.امیدوارم حالتون خوب باشه

    امروز وبلاگ تخت جمشید، چهار ساله شد. در طول این مدت، سعی کردم اطلاعات مفیدی از تاریخ باشکوه ایران در دوران هخامنشیان ارائه کنم. البته ایرادهای زیادی وجود داشت که با کمک دوستان وبلاگ نویس و مخصوصا مدیران وبلاگهای تاریخی، حل شد.هنوز هم مشکلاتی در آرشیو وبلاگ وجود داره که بزودی برطرف خواهند شد.

    از مدیریت پارسی بلاگ به خاطر امکاناتی که در اختیارمان قرار دادند، ممنونم و از همه کسانی که پیامهای تشکر و انتقاد فرستادند، تشکر میکنم



    محمد ::: جمعه 89/8/7::: ساعت 2:0 عصر

     

    لوح طلایی هخامنشی

    رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور، با انتقال مرکز باستان شناسی دریایی کشور از استان تهران به استان بوشهر موافقت کرد.

     مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان بوشهر گفت: استقرار این مرکز در استان بوشهر، زمینه رمز گشایی لوح طلایی چین خورده هخامنشی که بیش از پنج سال از کشف آن میگذرد را فراهم خواهد کرد.

     این لوح طلا که بیش از سه کیلوگرم وزن دارد، در جریان کاوشهای باستان شناسی کاخ بردک سیاه در منطقه درودگاه شهرستان دشتستان و در زیر یکی از ستونهای کاخ، کشف شد.

     احتمال میدهیم این لوح چین خورده، یک فرمان باشد که با رمزگشایی آن، بسیاری از موارد تاریخی زمان هخامنشیان، روشن خواهد شد. این لوح، هم اکنون در یکی از بانکهای استان بوشهر، نگهداری میشود

     

     



    محمد ::: شنبه 89/6/6::: ساعت 1:24 صبح

     

    رئیس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گفت: تلاش میکنیم با حفظ محدودیت در رفت و آمد و توجه به منظرهای فرهنگی و بصری، استقرار باستان شناسان را در جایی قرار دهیم که هیچ اتفاق ناگواری در مجموعه پارسی-پاسارگاد، رخ ندهد.

    احمد خوشنویس در گفت و گو با ایسنا بیان کرد: با انتقال پژوهشکده باستان شناسی به تخت جمشید، این پژوهشکده در مهد باستان کشور میتواند استقرار یابد و اگر این پژوهشکده در شیراز باشد، همان چیزی که در تهران وجود داشت، تکرار میشود.

    خوشنویس که سرپرستی بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد را نیز به عهده دارد، درباره تغییر مدیریتی در این مجموعه اظهار داشت: مشکلات مالی این پایگاه، لاینحل بوده و به دلیل اینکه پژوهشگاه، نهادی است که مسایل مالی را از طریق بخشهای اداری مالی دیگر دانشگاهها میتواند حل کند، قصد داریم از این بستر برای ردیف کردن برنامه های پایگاه استفاده کنیم. علاوه بر این، تلاش میکنیم قدرت بهتری را در هزینه کارکردها داشته باشیم و مسائلی را که بین پایگاه و استان بوجود آمد، حل کنیم



    محمد ::: شنبه 89/6/6::: ساعت 1:9 صبح

     

     

    حوالی شش کیلومتری شمال تخت جمشید، حفره ای بزرگ با شیبی بسیار تند قرار دارد که بر سینه وسیع آن، نگاره های فراوانی کنده شده که امروزه به آن، نقش رستم میگویند. در اواسط هزاره دوم پ.م، عیلامیها نیز خدایان خود را بر این صخره، نقش کرده بودند. این محل را داریوش هم برای آرامگاه خود مناسب یافت و جانشینان پس از او نیز از خشایارشاه تا داریوش دوم، به تقلید از او، آرامگاه خود را در سمت راست و چپ آرامگاه داریوش ساخته اند. ظاهرا اردشیر دوم بعدها آرامگاه خود را درست با همان معماری نقش رستم در کوه مهرومیترا و فراز شرق صفه تخت جمشید، بنا کرد. از این تاریخ به بعد، آرامگاههای آخرین شاهان هخامنشی، به کوه مهرومیترا منتقل شد که تمامی آنها از آرامگاه داریوش الگو گرفته اند. فقط داریوش سوم، موفق به ایان رساندن آرامگاه خود نشد.

    طرح نمای بیرونی آرامگاه و جزئیات درونی آن، کاملا ابتکاری است. نمای خارجی، صلیب گونه و به ارتفاع 23 متر است. در میان عمارت نمای بیرون، دری است که به درون آرامگاه راه میبرد. عرض هر یک از بازوان صلیب،90/10 متر است که از میان صخره ها بر آمده است و بازوی زیرین آن کاملا صیقلی است. شاید این بازو برای ایجاد نقوش و سنگ نبشته و شاید هم برای ایجاد دشواری در صعود، صیقل خورده است. بخش زیرین این بازو از نگاره هایی آکنده است که اینک به شرح آن خواهیم پرداخت.

    ادامه مطلب...

    محمد ::: یکشنبه 89/5/31::: ساعت 1:39 صبح

     

     

    سخنی از داریوش بزرگ

    اهورامزدا چون این سرزمین را آشفته دید، آنرا به من ارزانی داشت. مرا شاه کرد. من شاه هستم. به خواست اهورامزدا، من این سرزمین را در خود نشاندم. آنچه من گفتم، همان گونه که خواست من بود، آنگونه کردند. اگر میخواهی بدانی که چند (وکدام) بود کشورهایی که داریوش شاه داشت، پیکرها را ببین که تخت را میبرند. آنگاه پی خواهی برد. آنگاه برایت روشن میشود که نیزه پارسی دور رفته است. آنگاه در خواهی یافت که مرد پارسی خیلی دور از پارس، جنگ کرده است (و پیروز شده است)

    داریوش شاه میگوید: آنچه شد، همه را به خواست اهورامزدا کردم. اهورامزدا مرا یاری کرد تا هنگامی که کار را کردم. اهورامزدا من و خاندان شاهی ام را و این کشور را از زیان دور بدارد.

    این را من از اهورامزدا میخواهم. اهورامزدا این را به من بدهد.

    ای مرد! فرمان اهورامزدا به دیدت ناپسند نیاید.

    راه راست را ترک نکن! شورش نکن



    محمد ::: شنبه 89/5/16::: ساعت 12:29 صبح

    سخنی از داریوش بزرگ

    " به خواست اهورامزدا، من چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم. دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد. همچنین دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسیب برسد.

    آنچه را که درست است، من آن را دوست دارم. من دوست برده دروغ نیستم. من بد خشم نیستم. حتی وقتی خشم مرا بر می انگیزاند، آن را فرو مینشانم. من سخت بر هوس خود، فرمانروا هستم."



    محمد ::: جمعه 89/4/25::: ساعت 1:10 صبح

    املاک زیر کشت و باغهای بسیار وسیع و متعدد سلطنتی، تنها قادر به تولید قسمتی از نیازهای غذایی مردم بود. بقیه محصولات، از آن دهقانان آزاد و زمینداران بزرگ بود که مالیات محصولات خود را ظاهرا بصورت ده به یک پرداخت میکردند و اختیار بقیه برداشت با خودشان بود. در کنار این زمینداران کوچک و بزرگ، انبوهی کشاورز بی زمین بودند که گاه، قرارداد اجاره ای با دربار امضا میکردند و به زحمت روزگار میگذراندند. رسم بر این بود که زمین و مقداری بذر از دیوان به آنها داده میشد تا میزان حساب شده ای از برداشت محصولات خود را به دیوان پس بدهند. در ایران هنوز هم تقسیم برداشت به پنج سهم: بذر، زمین، گاو، آب و نیروی کار معمول است.کشاورز فاقد زمین و بذر و آب و گاو، فقط حق تملک یک پنجم زمین را دارد. این شیوه قطعا از زمان هخامنشیان معمول بوده است.

    در اطلاعاتی که لوح های دیوانی تخت جمشید درباره درآمد قراردادهای اجاری در اختیار ما میگذارد، به بندی اشاره میشود که در اختیار زمینهای خصوصی و سلطنتی بی آب و یا با آب قرار داده اند. به نظر میرسد علاوه بر بذر، گاو و دیگر چارپایان نیز در اختیار کشاورزان گذارده شده است. با این همه، همیشه هم محصولات بر اساس پنج سهم تقسیم نمیشود. گاهی از ابتدا مشخص میشود که کشاورز به هنگام برداشت، باید چه میزان از محصولات را تحویل دهد. مثلا در مورد جو، در زمینهای آبی، ده برابر بذر دریافتی و در مورد کنجد، برنج و تخم کتان، سی برابر بذر دریافتی حق السهم پرداخت شده است.

    در تسویه حسابها، گاه به مبالغ منفی بر میخوریم. مثلا در سال 502 پ.م، در آبادی(پرمیه) برای یک حق الاجاره 2230 لیتری جو، 400 لیتر کسری ثبت شده است. معمولا این کسریها را در سالهایی که محصولات زمین بهتر بوده، باز پس میگرفتند. ظاهرا این مقدار اضافی از طرف دیوان به صورت قسط بدهی محاسبه شده است. در برخی از حساب رسیها، بخش معینی برای دریافتهای اضافی به چشم میخورد. از این گزارشها، وقتی تعداد زیادی برای یک سال معین در دست باشد، پی میبریم که آن سال باید وفور نعمت و سال بازپرداخت دیوان بوده باشد.

    روی هم رفته، دیوان اداری هخامنشی با مسئله اجاره داری زمین، بسیار ملاحظه کار تر از بابلیها رفتار میکرده است. در بابل، بانک معروف (مورشو) که حق انحصاری دریافت تمامی اجاره املاک سلطنتی، قناتها و گاوهای شخم زنی را در اختیار داشت، مطلقا صبر و ملاحظه کاری دیوان اداری تخت جمشید را نشان نمیداد. به کسری پرداختها، جریمه های سنگینی تعلق میگرفت که بیش از همه، خرده مستاجرها را تحت فشار قرار میداد. کارمندان مالیاتی در تحویل بذر و دریافت محصولات تعیین شده، نظارت داشتند. در صورت حسابها، معلوم است که زمین متعلق به اشخاص یا در زمره املاک سلطنتی است و چاپایان لازم را کدام طرف تامین کرده است. به این ترتیب، قراردادهای اجاری، منبع درآمدی مطمئن برای سازمان دیوان اداری بود که حقوق هزاران کارمند و کارگر را تامین میکرد.

    منبع: کتاب از زبان داریوش

     



    محمد ::: پنج شنبه 89/2/2::: ساعت 1:47 صبح

    منطقه پارس و المائیس به شش حوزه تقسیم شده بود.

    1-تخت جمشید و حومه 2-شیراز و حومه 3-منطقه جنوب غربی پارس 4-منطقه جنوب پارس 5-منطقه شمال غربی 6-المائیس

    تخت جمشید، مرکز دیوان اداری و مقر بالاترین مقام مدیریت کشور بود. رشته های دیوان اداری در تخت جمشید، تماما به دستهای رئیس تشریفات و قائم مقام وی ختم میشد. خزانه دار دربار که مسئول اداره خزانه شاهی و دیگر خزانه های سرزمین مرکزی شاهنشاهی هخامنشیان بود، زیر نظر این دو قرار داشت. در استانهای دیگر، این مقام با ساتراپها بود که وظایفی همانند رئیس تشریفات و چون او هر یک برای خود قائم مقام و خزانه دار کل داشتند. دیگر نهادهای نظام دیوانی را نیز میتوانیم به همین روال مجسم کنیم. در مرحله بعد، (کاخ دار) بود که مقامی همپایه خزانه دار داشت. کار اصلی او عزل و نصب و ترتیب دادن جیره کارگران و دارای حوزه نفوذی بسیار وسیع بود. اما در حالی که مسئول تمامی سرزمین مرکزی هخامنشیان یک خزانه دار بود، پیوسته ما با دو نفر با عنوان کاخ دار، روبرو میشویم. یکی از این دو مسئول بخش شمال پارس تا سرزمین المائیس و مرکز فرماندهی اش در عیلام بود و دیگری مسئول جنوب و جنوب شرقی پارس و مقر اداری اش در شیراز بود. کار اصلی این دو، تضمین به موقع جیره هزاران کارگر بود. حتی رئیس تشریفات و قائم مقام او برای جیره کارگران خود به او رجوع میکردند. این دو بر تمامی غله منطقه که غذای اصلی همگانی بود و نیز باغهای میوه، دامها و جریان دریافت مالیات و اجاره مزارع نظارت داشتند. به این ترتیب میتوان آنها را دست راست رئیس تشریفات به حساب آورد.

    مقام بعدی در نظام دیوانی هخامنشی، نمایندگان محلی دولت بودند. مسئولان بخشهای مختلف کشوری، که با تمام نیرو میکوشیدند دستورهای رسیده از مقام بالا را با حرارت اجرا کنند. به عنوان مثال، بذر ذخیره میکردند، ناظر برداشت محصول بودند، ترتیب جیره پرداخت کارگران را میدادند و کارگران خارجی را که بیشتر از لیکیه و تراکیه بودند به کارهای گوناگون و به ویژه برداشت محصول میگماشتند. طی سفر شاه، همین نمایندگان محلی، ترتیب خوراک و آسایش او و همراهانش را میدادند. برای این منظور میبایستی تمام جوانب کار را سنجید. مثلا نمایندگی محلی منطقه المائیس به مردی بنام (رذیفیه) دستور داد تا برای سفر شاه به المائیس، پنج ماه تمام، هفت گاو را پروار کند. نانوایی خزانه دار محلی بنام (هونر) نیز تحت نظارت عالیه (رذیفیه) بود. معاونین نماینده محلی، کارمندان تهیه مواد بودند. این کارمندان نیز در راس اداره خزانه های منطقه قرار داشتند.

     قلمرو مسئولیتها در تک تک آبادیها یا بخشهای محلی بر اساس محصولات متفاوت، تقسیم شده بود. مثلا به عناویتی نظیر مدیر غله که انباردار نیز نامیده میشد، مدیر میوه و مدیر شراب بر میخوریم. هر یک از این مدیران، معاونانی داشتند و متصدیان انبارها را سرپرستی میکردند. مدیرانی نیز بر دامداریها نظارت میکردند که (سرگله) نامیده میشدند و هر کدام تعداد زیادی چوپان در اختیار داشتند. کارگران نیز متناسب با کارشان گروه بندی میشدند و هر گروه یک سرکارگر داشت. در لوحهای دیوانی به سرکارگران (100کارگری) و (10کارگری) برمیخوریم که جیره کارگران را زیر نظر داشتند. به این ترتیب، به نظر می آید که روابط و مدیریت کار، چیزی مانند ارتش بوده است.

    منبع : کتاب از زبان داریوش



    محمد ::: دوشنبه 89/1/30::: ساعت 2:26 صبح

    سال جدید پارسی را به همه بازدیدکننده های محترم وبلاگ، تبریک میگم

     



    محمد ::: دوشنبه 89/1/9::: ساعت 2:10 صبح

    داریوش بزرگ، در مصر و قورنا(سیرنائیک) در شمال آفریقا را جزء قلمرو هخامنشیها در آورد و شاهنشاهی پارسیها به وسعت فوق العاده ای که در تمام دنیای باستان بی سابقه بود، رسید. بالاخره، داریوش بزرگ که بعد از مدت کوتاهی با ایجاد امنیت، احداث شبکه های ارتباطی، وضع قوانین و تنظیم ترتیبات مربوط به مالیات عادلانه، به این دولت که در واقع میراث کوروش کبیر بود، تمرکز و تحرک و استحکامی قابل دوام بخشید. لشکرکشیهایی که داریوش در مرزهای غربی و شمال شاهنشاهی کرد و بیشتر ناظر به تامین وحدت و تمامیت آن بود، در آسیای صغیر و یونان با مقاومتهایی مواجه گردید که حل آن از طریق نظامی، برای وی ممکن نگشت.

    خشایارشاه، پسر داریوش هم که بعد از او به سلطنت رسید در رفع این مقاومتها توفیقی حاصل نکرد. حتی بعد از خشایارشاه هم این سوء تفاهم بین ایران با شهرهای یونان، مدتها ادامه یافت. جانشینان دیگر داریوش و از جمله کسانی چون داریوش دوم و اردشیر دوم که هیچ یک، ذره ای از لیاقت و کاردانی او را هم نداشتند، در حل سیاسی این مساله و حفظ سیادت ایران در نواحی شرقی و مدیترانه، دچار مشکلی نشدند. حتی شورش مصر بر ضد ساتراپ ایرانی خود که یک چند آن سرزمین را از ایران جدا کرد و واقعه بازگشت ده هزار چریک یونانی از ایران که نشانه ضعف نظامی ایران در آن ایام بود، تمامیت شاهنشاهی ایران را متزلزل نکرد. به همین دلیل، نظامات داریوش بزرگ و تدابیر سیاسی بعضی ساتراپهای ایرانی که مشاوران پادشاهان بودند، همچنان حافظ وحدت و تمامیت قلمرو هخامنشی باقی ماند. این قلمرو وسیع که از حدود جیحون و سند تا مصر و دریای اژه را در بر میگرفت، در عهد داریوش، شامل تقسیمات اداری منظمی بالغ بر بیست استان یا بیشتر بود که هر استان، یک ساتراپ به عنوان والی، عهده دار امور کشوری بود. با آنکه این والی بر تمام امور مربوط به استان، نظارت فایق داشت، فرمانده پادگان استان و نگهبان ارگ آن، تحت حکم وی نبودند. به این ترتیب، ساتراپ با وجود اقتدار بالنسبه نامحدود، همواره تحت نظارت پادشاه قرار داشت و فکر یاغی گری برای او، چندان قابل اجرا به نظر نمیرسد. حکم و اراده پادشاه هم در سراسر این استانها قانون محسوب میشد و مطاع بود. اقوام تابع هم با آنکه در ادیان و عقاید و رسوم خود محدودیتی نداشتند، در ضابطه تبعیت از حکم پادشاه، به حفظ وحدت و تمامیت شاهنشاهی متعهد بودند. نمونه این تعهد، از همکاری آنان در بنای کاخ داریوش در شوش پیداست. لوحه های گلی بازمانده از آن پادشاه، نقش صنعت گران این اقوام و مصالح سرزمینهای آنان را در ایجاد کاخ به یاد می آورد.

    نام سرزمینهای تابع، در کتیبه ای متعلق به مقبره داریوش که در نقش رستم میباشد، به تفصیل اینگونه آمده است: ماد، خووج(خوزستان)، پرثوه(پارت)، هری ب و(هرات)، باختر، سعد، خوارزم، زرنگ، آراخوزیا(رخج،افغانستان جنوبی تا قندهار)، ثته گوش(پنجاب)، گنداره(پیشاور،کابل)، هندوش(سند)، سکاهوم ورکه ر(سکاهای ماورای جیحون)، سگاتیگره خود(سکاهای تیزخود،ماورای سیحون)، بابل، آشور، عربستان، مودرایه(مصر)، ارمینه(ارمن)، کته په توک(کاپادوکیه، بخش شرقی آسیای صغیر)، سپرد(سارد،لیدیه در مغرب آسیای صغیر)، یئونه(ایونیا،یونانیان آسیای صغیر)، سکایه تردریا(سکاهای آنسوی دریا:کریمه،دانوب)، سکودر(مقدونیه)، یئونه تک برا(یونانیان سپردار:تراکیه،تراس)، پوتیه(سومالی)، کوشیا(کوش حبشه)، مکیه(طرابلس غرب،برقه)، کرخا(کارتاژ،قرطاجنه یا کاردیه در آسیای صغیر).

    در بین این نامها، ظاهرا سرزمینهایی هم بود که ساتراپ جداگانه نداشت و بوسیله ساتراپ استان مجاور یا نزدیک اداره میشد. لوحه ای نیز در شوش به دست آمده است که به داریوش تعلق دارد و نام کشورهای تابع را با اندک تفاوت، تقریبا همانند آنچه در کتیبه نقش رستم او آمده است، یاد میکند. فهرست دیگری را هرودوت نقل میکند که بعضی اطلاعات جالب را که درباره مقدار و ترتیب مالیات این نواحی، بدست میدهد. البته این اطلاعاات، معلومات مندرج در کتیبه ها را نیز تکمیل میکند. همچنین تجدید نظرهایی را هم که ظاهرا در تقسیمات اداری کشور میباید پیش آمده باشد، ارائه میدهد. شکست داریوش سوم از اسکندر، هم منجر به شکست او و هم سقوط امپراطوری هخامنشی شد. مدت دوام شاهنشاهی هخامنشی، دویست و سی سال بود. فرمانروایی آنان در قلمرو شاهنشاهی، بخصوص در اوایل عهد، موجب توسعه فلاحت، تامین تجارت و حتی تشویق تحقیقات علمی و جغرافیایی نیز بوده است. مبانی اخلاقی این شاهنشاهی نیز به خصوص در عهد کسانی مانند کوروش کبیر و داریوش بزرگ، متضمن احترام به عقاید اقوام و حمایت از ضعفا در مقابل اقویا بوده است، از لحاظ تاریخی جالب توجه است. بیانیه معروف کوروش کبیر در هنگام فتح بابل را، محققان یک نمونه از مبانی حقوق بشر در عهد باستان تلقی کرده اند.

    منبع: ایران در هزاره اول پیش از میلاد



    محمد ::: جمعه 88/12/14::: ساعت 12:18 صبح

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 63
    بازدید دیروز: 113
    کل بازدید :1082732
    تبلیغات





    >> درباره خودم <<
    تخت جمشید
    محمد
    بگذارید هرکس به آیین خویش باشد . زنان را گرامی بدارید . فرودستان را دریابید . و هرکس به زبان تبار خویش سخن گوید

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    تخت جمشید

    >>لینک دوستان<<
    ###@جزین@###
    هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
    لنگه کفش
    مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
    •°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
    %% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
    برلیان
    سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنیdr.sokhani stamp
    جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
    آوای قلبها...
    بوی سیب
    گیاهان دارویی
    یادداشتهای من
    فطرس
    بشنو از نی
    خاطرات کودکی و...
    روابط عمومی به زبان آدمیزاد
    مستان ِ عاشق
    دختری از سرزمین پارس
    دوست دارم
    دُرُخـــــــــــــــــــــــش
    نوری چایی_بیجار
    کلبه ی تنها
    از هر دری،سخنی!
    پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
    آوای ققنوس
    همـــ نفــــــــس

    همیشه منتظرت هستم ، ای عدل وعده داده شده...
    به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
    زیر آسمان خدا
    دکتر علی حاجی ستوده
    ایران سرای من
    غم دنیا رو دوشمه
    همه چیز...
    چالوس و نوشهر
    سلطان عشق
    سامانتا
    عشق بی همتا
    ماهیان آکواریمی
    یادداشت های یه آسمونی
    معماری ، هنر شکل دادن به فضا
    احساس داغ
    محمدرضا جاودانی
    my love is only god
    ترفندهای کامپیوتر
    *** /// هلاک عشق \\\ ***
    داستان و راه های توحید جویان بزرگ
    دین جوان
    desperado bug
    اس ام اس سرکاری و جوک
    زندگی دفتری از خاطره هاست
    دوست دارم تو تنها ارزویم باشی
    دریای نور
    شادی(زمزمه های دلتنگی)
    چرندوپرند
    آایرانا
    سرزمین مقدس
    باغ گیلاس
    پایگاه ایران زمین
    عکسهای تخت جمشید
    سرگرمی
    فیلترشکن 4046
    چاپار سافت
    موزه منطقه ای جنوب شرق
    مرودشت شهر من
    ایران ما
    شاهنشاه هخامنشی-آرمین
    موزه بزرگ جنوب شرق
    نجوا
    کورش کبییر
    ما ایرانی هستیم
    دل نوشته های یک خسته
    هخامنشیان

    تمدنهای فراموش شده
    چنین گفت سینوهه

    گریه های شبانه
    ایرانگردی
    نیلو رایانه
    وب سایت تفریحی صد دروازه
    هخامنشیان
    دختری از سرزمین پارس

    >>لوگوی دوستان<<



    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<

    مترجم سایت

    مترجم سایت

    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    X بستن تبلیغات